اگر شانس بیاورم
روزی من هم پیرمردی خواهم شد
که هر وقت یاد ِ تو می افتد
سیگارم را از جیب کتش بیرون می آورد و روشن می کند و ...
با حسرتی پنهان میان آه های بلند
به آن پُک های پیاپی می زند
.
اگر - خروس ِ بی محل - مرگ
همین یک شانس را هم از زندگی نگیرد
____________
امیر سربی 4 مرداد ماه 92