پــــــــــــازل؟! ...
پدر داشت روزنامه می خواند
پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت : پدر بیا بازی کنیم
پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به
پسرش داد و گفت برو درستش کن.
پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد.
پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو از
کجا یاد گرفتی؟
پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم، وقتی
آدمها درست بشن دنیا هم درست میشه.
ادامه مطلب ...
اگر دوست ندارید جنس چینی بخرید به بارکد آن جنس دقت کنید، اگر سه رقم
اول بارکد آن محصول شماره های 690 تا 695 باشد آن محصول چینی است
00-13: USA & Canada |
20-29: In-Store Functions |
30-37: France |
40-44: Germany |
45: Japan (also 49) |
46: Russian Federation |
471: Taiwan |
474: Estonia |
475: Latvia |
477: Lithuania |
479: Sri Lanka |
480: Philippines |
482: Ukraine |
484: Moldova |
485: Armenia |
486: Georgia |
487: Kazakhstan |
489: Hong Kong |
49: Japan (JAN-13) |
50: United Kingdom |
520: Greece |
528: Lebanon |
529: Cyprus |
531: Macedonia |
535: Malta |
539: Ireland |
54: Belgium & Luxembourg |
560: Portugal |
569: Iceland |
57: Denmark |
590: Poland |
594: Romania |
599: Hungary |
600 & 601: South Africa |
609: Mauritius |
611: Morocco |
613: Algeria |
619: Tunisia |
622: Egypt |
625: Jordan |
626: Iran |
64: Finland |
690-692: China |
70: Norway |
729: Israel |
73: Sweden |
740: Guatemala |
741: El Salvador |
742: Honduras |
743: Nicaragua |
744: Costa Rica |
746: Dominican Republic |
750: Mexico |
759: Venezuela |
76: Switzerland |
770: Colombia |
773: Uruguay |
775: Peru |
777: Bolivia |
779: Argentina |
780: Chile |
784: Paraguay |
785: Peru |
786: Ecuador |
789: Brazil |
80 - 83: Italy |
84: Spain |
850: Cuba |
858: Slovakia |
859: Czech Republic |
860: Yugoslavia |
869: Turkey |
87: Netherlands |
880: South Korea |
885: Thailand |
888: Singapore |
890: India |
893: Vietnam |
899: Indonesia |
90 & 91: Austria |
93: Australia |
94: New Zealand |
955: Malaysia |
977: International Standard Serial Number for Periodicals (ISSN) |
978: International Standard Book Numbering (ISBN) |
979: International Standard Music Number (ISMN) |
980: Refund receipts |
981 & 982: Common Currency Coupons |
99: Coupons |
در یک شهربازی پسرکی
سیاهپوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم
فروشنده مهربانی بود.
بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان
اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد .
سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد ازآن یک بادکنک سفید
را رها کرد.
بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند.
پسرکی سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه
خیره شده بود.
تا این که پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید
: ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می کردید آیا بالا می رفت
؟
پس از گذشت 3 سال از نصب پل هوایی در میدان ابوذر؛شورای ترافیک بیرجند به تصمیمات غیرکارشناسی خود پی برد
به گزارش خبرگزاری فارس از بیرجند، فرماندار بیرجند ظهر
امروز در جلسه شورای ترافیک شهرستان با اشاره به موضوع پل هوایی میدان ابوذر گفت: تقاضاهای زیادی برای جابجایی
پل هوایی میدان ابوذر شده و این پل مانع کسب بسیاری از افراد شده است.
محمد
علی قاسمزاده نداف افزود: در نظرسنجی و تحقیق میدانی انجام شده مشخص شد که حداقل
بهرهبرداری از این پل صورت میگیرد.
وی یک طرفهسازی خیابانها
را سبب تسهیل در رفت و آمد مردم دانست و اظهار داشت: باید به حقوق عابران پیاده
احترام گذاشته شود و پل هوایی و زیرگذر در مکانهای مورد نیاز نصب شود.
ادامه مطلب ...
زن نصف شب از خواب بیدار
شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت.
شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود
و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشکهایش را پاک میکرد و فنجانی
قهوه مینوشید پیدا کرد ...
در حالی که داخل آشپزخانه میشد پرسید : چی شده عزیزم این موقع
شب اینجا نشستی؟!
شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:هیچی فقط اون وقتها رو به
یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ،
یادته...؟!
زن که حسابی تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشمهایش پر از اشک شد و
گفت : آره یادمه ...
شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی
اتاقت غافلگیر کرد ؟!
زن در حالی که روی صندلی کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه،
انگار دیروز بود!
مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من
نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی یا ۲۰ سال
میفرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!
زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر
و...!
مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت:
اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم!
- روزی از میلتون؛ شاعر
معروف انگلیسی پرسیدند : چرا ولیعهد انگلستان می تواند در چهارده
سالگی بر تخت سلطنت بنشیند و سلطنت کند ؛ اما تا هیجده سال نداشته
باشد نمی تواند ازدواج کند ؟؟
گفت : بخاطر اینکه اداره کردن یک مملکت از اداره کردن یک زن بمراتب
آسان تر است !!!
2- بهاء الواعظین می نویسد : در ابتدای مشروطه ؛ به خانه ای رفتم ؛
پیر زن و دختر جوانی آنجا بودند .
پیر زن پرسید : منظور از مشروطه چیست ؟؟
گفتم : قوانین جدید .
گفت : مثلا چه ؟
به شوخی گفتم : مثلا دختران جوان را به پیر مردان دهند و زنان پیر
را به جوانان !
دخترش گفت : این چه فایده دارد ؟؟
پیر زن بلافاصله به دخترش گفت : ای بی حیا ! حالا کار تو به جایی
رسیده که بر قانون مشروطه ایراد میگیری ؟؟!!
روزگاری مرید ومرشدی خردمند در
سفر بودند.
در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند
شب فرا رسید.
نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند.
دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.
آن ها آن شب را مهمان او شدند.
واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر
کنند.