جورج برنارد شاو
1. یک مرد تا زمانی که صحبتهایش را انکار نکنید حرفی نمیزند.
2. روش جوک گفتن من این است که واقعیت را بگویم. واقعیت خندهدارترین لطیفه دنیا است.
3. وقتی که انسان بخواهد ببری را بکشد اسمش را ورزش میگذارد اما اگر ببر بخواهد او را بکشد اسمش درنده خویی است.
4. عده کمی از مردم بیش از یک یا دو بار در سال فکر میکنند. من با یکی - دو بار فکر کردن در هفته برای خودم شهرتی دست و پا کردم.
5. مرد خردمند سعی میکند خودش را با دنیا سازگار کند و مرد نابخرد اصرار دارد که دنیا را با خودش سازگار کند. بنابراین کلیه پیشرفتها بستگی به تلاشهای مرد نابخرد دارد.
6. ما از تجربه کردن میآموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمیآموزد.
7. اگر وقت کافی باشد هر چیزی برای هر کسی دیر یا زود اتفاق میافتد.
8. اگر در موزه ملی آتش سوزی شود، کدام نقاشی را نجات خواهم داد؟ البته آن را که به در خروجی نزدیکتر است.
9. تنها کسی که با من درست رفتار میکند خیاطم است که هر بار که مرا میبیند، اندازههای جدیدم را میگیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیدهاند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.
10. در زندگی دو تراژدی وجود دارد: اینکه به آنچه قلبت میخواهد نرسی و اینکه برسی!
11. انسانهای خوشبین و بدبین هردو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع میکند و بدبین چتر نجات را!
12. وقتی چیزی خندهدار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!
شما یادتون نمیاد
شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می
شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم
شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی
و پخش می کرد و قطع می شد.... سر زد از افق...مهر خاوران...
شما یادتون نمیاد هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه
آیینه
گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا...لالالالایی لالا..لالایی لالالالایی لالا ..لالایی..گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه...جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فرد
قشنگه .... ژس برو به ادامه مطلب
ادامه مطلب ...وصیت نامه داریوش کبیر
نیاز به ازدواج ، و اهمیت تناسب ها
دانشجوی سال آخرم، دو سال پیش با پسری در دانشگاه آشنا شدم، مشترکات زیادی از نظر فکری و سلیقه ای داشتیم در آغاز قرارمان ارتباط کلامی و تلفنی و گاهی دیدار در گوشه و کنار دانشگاه بود. بعد از مدتی این ارتباط در خارج از دانشگاه ادامه یافت گاهی در پارک و گاهی در سینما و ... قرار ملاقات می گذاشتیم. از هر فرصتی برای تجدید دیداری استفاده می کردیم. روابط ما روز به روز عاطفی تر می شد. تا اینکه یک روز درباره ازدواج با من صحبت کرد. خیلی خوشحال شدم که او هم قصدش از این روابط (مثل من) ازدواج است. از آن روز به بعد گفتگوها و ارتباطات ما با هدفی مشخص و آرزوها و امیدها و قول و قرارها و اینکه کی و چگونه با خانواده مان در میان بگذاریم، چه تغییرات و تحولاتی در خود و زندگی آینده مان ایجاد خواهیم کرد.
هیجان و نشاط با هم بودنمان بقدری ذهن و زندگی مرا به خود مشغول ساخته بود که به هنگام خواب و مطالعه کتابهای درسی و در جمع خانواده و دوستان و به هنگام خوردن غذا و تماشای تلویزیون حتی سر جلسات امتحانی یاد و نام و چهره و حرکات و حرفهای او در ذهنم مرور می شد. شب ها را به امید دیدار او صبح می کردم. حسابی دلبسته و وابسته شده بودم. با خانواده ها در میان گذاشتیم حالا به راحتی با هم ارتباط داشتیم چرا که هم هدفمان ازدواج بود و هم مجبور نبودیم پنهانی با هم رابطه داشته باشیم. گاهی به منزلشان می رفتم و خواهر و مادر همسر آینده ام از من پذیرایی می کردند. ماجرای دوستی مان را والدین او فهمیده بودند. و می دانستند که ما حدود دو سال با هم روابط عاطفی و پنهانی داشته ایم. زمان به سرعت سپری شد.
ادامه مطلب ...اقدام تعجب برانگیز شهرداری بیرجند؛سیاه ، رنگ غالب درزیبا سازی شهربیرجند!
متاسفانه شهرداری و شورای شهر در سال های اخیر ید طولایی در هزینه کردن پول مردم و بیت المال داشته اند، خاطره میلیاردها تومان پولی که بدون فکر صرف ساختن پل های هوایی یا نصب چراغ های نامناسب در بلوارهای مدرس و انقلاب و بعد جمع آوری آن ها و یا نصب تابلوهای تبلیغاتی در آستانه انتخابات شوراها در خیابان جمهوری اسلامی شده هنوز از ذهن مردم خارج نشده است، حالا هم خدا می داند چه مبلغی برای اموری از این دست به خاطر بی برنامگی و فقدان تفکر صحیح هدر رفته یا خواهد رفت.
ادامه مطلب ...یه پسر و دختر کوچولو
داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو
چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه
تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد.
پسر کوچولو بزرگترین و
قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر
کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو
به پسرک داد.
همون شب دختر کوچولو
با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون
به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده
شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه
شیرینی ها رو بهش نداده
نتیجه اخلاقی داستان
عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صادق نیست
آرامش مال کسی است که
صادق است
لذت دنیا مال کسی نیست
که با آدم صادق زندگی می کند
آرامش دنیا مال اون
کسی است که با وجدان صادق زندگی میکند
عشق، فقط میبخشد.
عشق، هیچ گاه به گرفتن
نمی اندیشد.
این معجزه عشق است
زندگی مثل دوچرخه سواری
می مونه .. واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی
جرج آلن: اگر کسی را دوست داری، به
او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند،
میشکنند
میان انسان و شرافت رشته باریکی وجود
دارد و اسم آن قول است
همه دوست دارند به بهشت بروند
, اما کسی دوست ندارد بمیرد.
بهشت رفتن جرأت مردن میخواهد.
شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی
آزار کسان درآن نباشد. زرتشت
چارلی چاپلین: خوشبختی فاصله این
بدبختی است تا بدبختی دیگر.
روزی روزگاری اهالی یه دهکده تصمیم
گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند, در روز موعود همه مردم برای
مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها
یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود و این یعنی ایمان.
بدبختی تنها در باغچه ای که خودت
کاشته ای می روید.
وقتی که زندگی برات خیلی سخت شد،
یادت باشه که دریای آروم، ناخدای قهرمان نمیسازه.
همیشه به کسی فکر کن که تو رو دوست
دارد، نه کسی که تو دوستش داری
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه
کنید به دوستان خود محبت کنید.
موفق کسی است که با آجرهایی که بطرفش
پرتاب می شود، یک بنای محکم بسازد
انیشتین: اگر انسان ها در طول عمر
خویش میزان کارکرد مغزشان یک میلیونیوم معده شان بود اکنون کره
زمین تعریف دیگری داشت
تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست
نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است
زن مخلوقی است که عمیق تر میبیند و
مرد مخلوقی است که دورتر را میبیند
زندگی تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را
خوب بازی کردنه
شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من 17 شتر و 3 فرزند
دارم
شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف انها را و فرزند
دومم یک سوم انها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند
وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر
شدند
و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم
کنیم؟
و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان
می تواند به انها کمک کند
بنابراین انها به نزد امام علی رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند
حضرت فرمود: رضایت میدهید که من شترم را با شتران شما اضافه کنم آنگاه
تقسیم بنمایم.
گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم.
پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران
بود، نه شتر داد.
به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد
و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو شتر داد
در اخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود!
اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی که باعث می شوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا کنید به تست زیربا کمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی درکشورآمریکا است.
ادامه مطلب ...معروف است که پزشکان به کسانی که از درد مفاصل رنج میبرند، داشتن یک دستبند مسی را توصیه میکنند و دلیل این امر را هم کمبود یونهای مسی در خون ذکر میکنند که با تماس دستبندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته میشود.
از سوی دیگر محققین، یکی از علتهای بروز بیماری آلزایمر را رسوب یونهای آلومینیوم در مغز عنوان میکنند.
هرگز پروژه ای رو قبل از اینکه تمام
منابع در دسترس باشه شروع نکنید
گفت و گوی
صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز
اواخر ترم
وضعیت ۷۰درصد دانشجویان