یک وقتهایی
آدم دلش می خواهد
یکی از این کاغذهای استیکر بردارد
رویش بنویسد "تعطیل"
بعد آنرا بچسباند روی پیشانیش و برود توی این آفتاب بیحال پاییزی
یک گوشه ای لم بدهد
چشمانش را ببندد
و بگذارد گرمای آفتاب آرام آرام
تا مغز استخوانهای دردناکش نفوذ کند
در سکوت و آرامش فقط و فقط به لحظه های زیبای با تو بودن فکر کند...