:یه سوال
-بگو
:تو اصول گرایی یا اصلاح طلب؟
- من اصول گرا هستم
:پس این حرفها و آهنگ ها چه معنی میده ؟
- فیلم بایکوت رو دیدی؟
: نه
- یه جمله قشنگ داره میگه " ایمان اونه که پای چوبه دار میبینیش "
: خوب ؟
- من اصولگرام چون به اصول خودم ایمان دارم
: باید بیشتر حرف بزنیم بزار میکروفن رو خاموش کنم ...
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
بازم رهان بازم رهان کاین جا به زنهار آمدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم
من گوهر کانی بدم کاین جا به دیدار آمدم
ور نه به بازارم چه کار وی را طلبکار آمدم
این شبها می گذرند
کند و طولانی
مانند شبهای یلدا
بیش از همیشه دلتنگ تو ام
دلتنگ تو
و خاطراتی که نه رنگ هوس دارد
نه بوی گناه
دستهای مهربانت را در خیالم می بوسم
تا تو دوباره باز گردی
من نیز عاشق تر شده ام ...
آرام برو
اسب سفید آهنی
همه هستی من همراه توست
آرام برو
مبادا خواب نازش پریشان شود
مبادا دلش بلرزد
تا تو سالم به زمین بنشینی
دستهای من رو به آسمان است ...
میزان
درد مردم است ...
- آقا یه سس مایونز لطفا
: بفرما 1500 تومن
- چقدر ؟ تا دیروز که 1000 تومن بود !
: خرید جدیده پدرجان باورنداری بیا فاکتورها رو ببین
- نه آقا بده بر پدر ... لعنت
.
.
-آقا یه پوشک مای بی بی بده
: بفرما 11900 تومن
-چقدر ؟ تا دیروز که 9000 تومن بود
: دیروز رو خدا بیامرزه نمی خوای بزار سرجاش
- نه آقا بده بر پدر ... لعنت
.
.
- بابا این عکسها چیه تو خیابون ؟
: پسرم این عکس ها مال کسایی هست که میخوان رییس جمهور بشن
- بابا همه اینا رییس جمهور میشن ؟
: نه پسرم اینها عکشونو می زنن که مردم بهشون رای بدن فقط یکی رییس جمهور میشه
- بابا من می خوام رییس جمهور بشم !
: غلط کردی بچه رییس جمهور بشی قبر منو آباد کنی ! درس بخون که آدم بدرد بخوری بشی...
.
.
.
"غمهایی که چشم ها را خیس نمی کنند
زودتر به استخوان می رسند" ...
با من بمان
با تو قلبم تندتر می زند
روشن و شفاف
ای آشنای روح دردمند من
در من چون خون جریان داری
تو را حس می کنم
تو را می بویم
تو را می بوسم
ای روح آشنا
با من بمان
با تو قلبم تند تر می زند ...
دلم شراب می خواهد
تلخ
مثل دل شکسته یک شاعر ...
این روز ها خیلی احساس حماقت می کنم
تو اما
من را همینطوری دوست بدار ...
عشق
زاده تنهاییست
و تنهایی
حاصل عشق ...
هدایت می گفت این عشق نیست
حتی شهوت هم نیست
این فشار تنهاییست که دو آدم را بهم می چسباند
در جستجوی هم صحبتی
هم نفسی
یک شهر را زیر و رو می کنی
یک جهان را ...
بعد او را می یابی
واقعا می یابیش ؟
بعد دل می دهی
نه
از این جمله راحت رد نشو
دل
می دهی
دل
می دهی
کسی که دلداده باشد می داند
هر بار تکرار این جمله یعنی خنجری از وسط سینه ات رد شود
و تو سکوت کنی
دل می دهی
دیگر تنها نیستی
بعد
او می رود
تو تنها بودی
او تنها نبود
تو
تنهاتر می شوی
و تنهایی حاصل عشق ...
یک تعصب انگلیسی
"تو مال من نیستی
اما حق نداری مال کس دیگری باشی!"
صد سال تنهایی را می خواندم
آنجا که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا لوله اسلحه را روی سینه اش می گذارد
و بنگ ...
با خودم فکر میکنم
گلوله با آن چرخش چه حفره ای درون سینه اش ایجاد میکند
دست روی سینه ام می گذارم
آن حفره را به روشنی حس می کنم
صدایی در سرم می پیچد
"او مال تونیست
هیچ وقت نبوده"
این زن
این اله اثیری
وارد زندگیم شد
به اندازه درخشش یک شهاب سنگ
درون زندگی تاریک من درخشید
و رفت
یاد بوف کور هدایت می افتم
آنجا که به اتاق می رود تا بغلی شراب را برای عمویش بیاورد
و از روزنه اتاق آن زن اثیری را می بیند
بی اختیار به رف روبرویم نگاه می کنم
فکر می کنم چه می شد اگر آن روزنه اینجا هم بود
نگاهم سر می خورد به کمد زیر رف
کاش می شد رفت داخل کمد در را بست
کمی مکث
و بعد به جای دیگر می رفتم
می دانم در را که باز می کردم
در" جای دیگر"
تو آنجا ایستاده ای
با لبخند
آن چشمهای شیطنت بارت ریز می کنی
خنده ای مرموزانه
بلاخره آمدی
صدای زنگ تلفن مرا از دنیای فانتزی ام بیرون می کشد
با حواس پرتی جواب می دهم
اینقدر می فهمم که پدر زن یک آدم کله گنده و تهی مغز فوت کرده
باید با دوستان برویم مراسم
با انزجار به این زندگی کلیشه ای نگاه می کنم
سرشار از چاپلوسی ها
حماقت های بی پایان
آدمهای آب زیر کاهی که مثل یک مشت سوسک کثیف به جان هم افتاده اند
دنیای کوچک و کثیفشان
احساس خفگی می کنم
باید بزنم بیرون
راه بروم
راه بروم
راه بروم
انگار کسی مرا با زیر سیگاریش اشتباه گرفته
سینه ام می سوزد ...