عشق پنهان من

با تو قلبم تند می زند ، با من بمان ...

عشق پنهان من

با تو قلبم تند می زند ، با من بمان ...

چشم من

ندانمت که چه گویم

        تو هردو چشم منی

که بی وجود شریفت جهان نمیبینم...


your eyes

من عاشق چشمت شدم 

شاید کمی هم بیشتر...

دستانت

قدم زدن با تو
در سحرگاهی تابستانی
در خیابانی پر از باغ و بهشت
انگاه که همه قلبم
در دستانم
در دستانت بود...