وقتی دلم هوایت را می کند
برای عطر تنت
به باد هم التماس میکنم
خدا که جای خود را دارد ...
گفت عاشقم من
باورم کن
عاشقونه باورش کردم
من از بهشت عشق چشمات
تا قیامت بر نمی گردم ...
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست ...
عزیزترینم تولدت مبارک
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست ...
همه زندگی من
خلاصه شده در مرور خاطرات با تو بودن
تو ماه را دوست داری
و من
ماههاست که تو را ...
صدا میکنم تو را
این جانی که میگویی
جانم را میگیرد
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد
وقتی نیستی دمار از روزگارم در میاورد...