عشق پنهان من

با تو قلبم تند می زند ، با من بمان ...

عشق پنهان من

با تو قلبم تند می زند ، با من بمان ...

Special Person

من عاشق شدم


                 عشقی آسمانی


                                  عشقی پاک و مقدس


آهای غریبه ای که به اینجا پا می گذاری


    آهسته قدم بزن


اینجا ذره ذره اش


                  " مخاطب خاص "


                                          دارد ...            {این پست ثابت است ...}



عشق قدیمی

دلم می خواهد مخاطب همه شعر های عاشقانه ات باشم 
دلم می خواهد آن میم مالکیت را فقط برای من بگویی 
دلم می خواهد ...
شاید بگویی خودشیفته است 
اما هنوز دلم می خواهد برای تو همان کامران روزهای اول باشم 
تو بگو دوستم داری 
قول میدهم پررو نشوم ...

#پژوهنده

دلتنگی

سخت می گذرد این روزها

چشم انتظار مهرم


اگر این عشق 50 سال دیگر هم طول بکشد

من پای تو  خواهم ایستاد ...

Laugh

میگویم نخند!

شیرینی اش

میکشد مرا...


whit you ...

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

میل - میل توست اما بی تو باور کن که من

در هجوم باد های سرد پرپر می شوم...

 

Love

بهترین چیز

رسیدن به نگاهی است

                    که از حادثه عشق

                                            تر است ...

انتظار

‏پنج سال ده سال بیست سال هم‌ ممکنه منتظر برگشتن یکی بمونی ولی وقتی برمیگرده قبولش نکنی. 

چون عاشق اون شخصی بودی که قرار نبوده بره....


Babe

باید به تو زنجیر کنم بند دلم را

                     جانی و جهانی و چنینی و چنانی ...

Everlasting Love

ساده دلانه گمان میکردم
تو را در پشت سر رها خواهم کرد!
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت

و تمام روزنامه های جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی!
پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم!

مسافر همیشه همسفر من!



چشم من

ندانمت که چه گویم

        تو هردو چشم منی

که بی وجود شریفت جهان نمیبینم...


your eyes

من عاشق چشمت شدم 

شاید کمی هم بیشتر...

دستانت

قدم زدن با تو
در سحرگاهی تابستانی
در خیابانی پر از باغ و بهشت
انگاه که همه قلبم
در دستانم
در دستانت بود...

dream of you

بوی قهوه 

عطر نفس های توست

که قراری عاشقانه را

در هتلی قدیمی 

برایم زنده میکند


یک کاپوچینو دونفره ...


یادش بخیر!


زنی که روبه روی ام می نشست

حالا

چند سالی ست

میان شعرهای من

تنها زندگی می کند...

محرم دل

تو بگو دل!

که به آهنگ دلت ساز کنم 


تو بگو عشق!

که من عاشقی آغاز کنم


تو بگو راز!

که من بشکنم این قفل سکوت 


سرصحبت!

به تو ای محرم دل باز کنم



Season of Love

اردیبهشت رسید

ماه عاشقانه های من

ماهی که جرات کردم و گفتم که


عاشقت شده ام


روزها و ماهها و سالها گذشته اند

و تو هنوز درخشان ترین خاطره در قلب منی

بزرگترین شانس زندگی ام

ناجی من

لیلی من


دوستت دارم

و این خلاصه همه شعرهای جهان است ...